هامون در حالی این روزها به مکانی خشک و بی آب و علف تبدیل شده است که این دریاچه طبق اسناد تاریخی در گذشته مهمترین عامل توسعه تمدن در این سرزمین بوده است.
به گزارش سایت خبری محیط زیست ایران (IENA)، دومین سفر استاندار سیستان و بلوچستان به سرزمین هامون در حالی انجام شد که همگان منتظرند ببینند تا نتایج برگزاری همایش بزرگ تالابها در استان چه تاثیری خواهد گذاشت و این چراغ امیدی که در دلشان روشن شده، نورانی می ماند؟
این سفر بهانه ای بود تا به مرور اهمیت هامون این کیانسه عاشق بپردازیم و فراز و فروردهای حق آبه اش را رصد کنیم.
در جلد سوم کتاب تاریخ کیش زرتشت نوشته "مری بویس و فرانتز گرنر ترجمه همایون صنعتی زاده (صفحه ۱۹۰) آمده است: کوه خواجه در سیستان کوهی است از مرمر سیاه که با شکوه و ابهتی یکتا در کنار امواج دریاچه هامون قد برافراشته و دریاچه ای که در پای این کوه قرار دارد، در اوستا "کیانسه" یاد می شود و زرتشتیان معتقدند که از دل کیانسه روزی سوشیانت ( نجات دهنده) ظهور پیدا می کند و به همین منظور تنها برآمدگی دشت سیستان (کوه خواجه) را به کوه اوشیدا معنی می کنند.
محقق و پژوهشگر تاریخ سیستان در این باره می گوید: همگان در اوستا از این کوه به نام «اوشیدام» به معنای مکان بلند یاد می کنند و در دوره هخامنشی این عنوان و وجود دریاچه مقدس پای این کوه، زرتشتیان را به سوی خود جلب و جذب می کرد.
محمد جهان تاب گفت: نسل های گذشته ایرانیان زرتشتی برای خواندن دعا، راز و نیاز از بلندای کوه خواجه بالا می رفته اند و دریاچه مقدس را نظاره می کردند که این تکرار باورها آتشکده ای بزرگ (کاخ گاسپار) را بر دل کوه اوشیدا رقم زد که همچنان پابرجاست.
این محقق بیان کرد: در سراشیبی زیر این کاخ و پرستشگاه به تدریج شهری بزرگ بنا شد که در فصول مناسب سال زرتشتیان از «رخج»، «گندهارا»، «کرمان» و «هرات» برای زیارت به کوه خواجه و هامون می آمدند. تردیدی نیست که وجود این مکان باعث نیرومندی و تقویت سنت های زرتشتی سیستان می شده است به طوری که سیستانیها در طول تاریخ از این بابت به خود بالیده و مقام شامخی برای خود در تاریخ کیش زرتشت قائل بودند. بنا به متنی زرتشتی «در اوایل آمدن اسلام، زرتشتیان سیستانی باز هم رسم خود را فراموش نکرده و هر ساله در روزهای مقدس نو (عید نوروز) و مهرگان بر بلندای کوه خواجه می رفتند و آیین های دینی خود را بجا می آوردند و در دریاچه کیانسه آب تنی می کردند تا شاید امیدی از ظهور برای آنان نمایان شود.»
جهان تاب می افزاید: از تاریخ این رود مشخص است که بارها و بارها هامون، عشق، امید و زندگی را برای مردمان سیستان معنا کرده است و در عین حال با بررسی تاریخ معاصر نیز به خوبی می توان پی برد که کیانسه روزی و نان بیشتر مردمان را در دل خود جای داده بود.
وی یادآور شد: دکتر رضا رئیس طوسی استاد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در مقاله ای علمی - پژوهشی پیرامون اهمیت هامون به شکوفایی اقتصاد کشاورزی سیستان که یکی از آبادترین مناطق و مرکز عمده تمدن گذشته ایران بود، اشاره کرده و به بررسی مختصری از آثار به جا مانده آن پرداخته است.
جهان تاب می گوید: بررسی این مقاله علمی پژوهشی، نشان می دهد که در نیمه دوم قرن نوزدهم، سیستان دلتای نسبتا وسیعی است که به طور عمده رودخانه هیرمند، خاش، فراه و هاروت آن را تشکیل داده اند.
وی گفت: هیرمند با آب گذری سالانه نزدیک شش هزار میلیون مترمکعب به دریاچه های کم عمق بزرگی که هامون خوانده می شد، می ریخت و حجم آبی حدود پنج میلیارد را برای هامون رقم می زد.
ایرانشناس معروف سیستان نیز در این باره می گوید: علاوه بر اثرات زیست محیطی و تنوع آب و هوایی که هامون ایجاد می کرد، بستر آن محل رویش انواع نی، علف های خودروی آبی که منبع عظیمی برای دامپروری و رمه داری بود و تولیدات آن در نیمه قرن نوزدهم به شهرهای مشهد، شیراز، اصفهان، عشق آباد، هرات و قندهار صادر می شد.
دکتر ایرج افشار سیستانی افزود: حوضچه های درون نیزارها با گیاهان خودروی آبی محل مهاجرت انواع متعدد پرندگان بود و صید پرندگان و ماهی از هامون یک منبع اقتصادی دیگر سیستانیان به شمار می رفت.
وی تاکید کرد: سیستان را به علت حاصلخیزی فوق العاده خاک و فراوانی آب آن «مصر» دوم می خواندند. موقعیت جغرافیایی و منابع طبیعی آن، به خصوص در زمینه کشت غلات و پرورش دام می توانسته است آن را به یک قطب عظیم و با اهمیت راهبردی سیاسی و تجاری تبدیل کند.
سیستانی یادآور شد: همین اهمیت، سیستان را تبدیل به حوزه رقابت استعماری روس و انگلیس کرد. امپراتوری بریتانیا که تا اواسط قرن نوزدهم، هند را به عنوان منطقه مرکزی امپریالیسم بریتانیا تحت تسخیر درآورده بود به افغانستان و ایران به عنوان منطقه حائلی علیه روسیه نظر داشت که با برنامه ای حیله گرایانه نقشه اش را اجرایی کرد و در بدو ورود تقسیم سیستان ایران و افغانستان را از رویا به باور تبدیل کرد.
می توان با یک مطالعه تفصیلی از تمام دهات سیستان، وضعیت کشاورزی و دامداری سیستان را به هنگام تقسیم اولیه در سال ۱۸۷۲ الی ۱۹۰۰ که عملاً سیستان از سرزمین های آباد و آب محروم شده است، مقایسه کرد. حتی در سال ۱۸۷۲ در سیستان، گندم، جو، ماش، عدس، لوبیا، کنجد، تنباکو، یونجه، هندوانه، خربزه، سیر، پیاز، چغندر، کدو، زردک و بادمجان به عمل می آمد و انواع میوه ها، انجیر، آلوچه، زردآلو، آلبالو، توت، خرما و... کشت می شد.
دامداری در آن رونق داشت و تولیدات آن به شهرهای مختلف صادر می شد اما در دهه ۱۹۰۰ در سال های انقلاب مشروطه، در منطقه باقیمانده سیستان دیگر هیچ نوع کشتی به عمل نمی آمد. با کودتای ۱۲۹۹ روابط دو کشور ایران و افغانستان تحت نفوذ کامل بریتانیا مجدد برقرار شد و دولت وقت از سال ۱۳۰۷ تا ۱۳۱۱ در مورد تقسیم آب هیرمند با افغانستان به مذاکره می پردازد و سرانجام در شهریور ۱۳۱۵ براساس توافقنامه، آبی که به بند کمال خان می رسد به صورت مساوی بین ایران و افغانستان تقسیم می شود.
پس از این تفاهم نامه هفت سال بعد در دیماه ۱۳۱۷ قراردادی امضا می شود اما دولت افغانستان در همان زمان طی اطلاعیه به این قرارداد اعتراض کرده و به صورت عملی دو نهر را در مسیر ورود آب به ایران باز می گذارد تا سهم آب ورودی به سیستان کم شود.
مذاکرات در این زمینه تا سقوط رضاشاه ادامه می یابد و در رژیم محمدرضا شاه، دولت قوام السلطنه در مهر ۱۳۲۵ اعلام می کند که استفاده از آب هیرمند قبل از رسیدن به بند کمال خان برای افغانستان بلامانع است که این تصمیم خود کارت سفیدی برای افغان ها به شمار می رفت. با این تصمیم، دولت افغانستان برای استفاده گسترده از آب هیرمند دو سد کجکی و ارغنداب را با کمک شرکت امریکایی موریس نودسون احداث می کند که منابع آبی بیشتری را در اختیار بگیرد.
ایجاد این دو سد ضمن اعتراض شدید ایران، متاسفانه نتیجه ای برای مردمان سیستان در بر نداشت و روز به روز سهم آب هامون و هیرمند ایرانی کمتر شد.
سرانجام با میانجیگری آمریکا در اسفندماه ۱۳۵۱، علی رغم توانایی های نظامی ایران در منطقه، هنگامی که ایران پاسداری خلیج فارس و منطقه را پذیرفت امیرعباس هویدا نخست وزیر دولت شاه توافقنامه ای را با افغانستان امضا می کند که حاوی نتایج تمام تحمیلاتی است که بریتانیا از ۱۸۷۲ اعمال کرده و نیز شامل موارد دیگری است که امریکا به آن افزوده است.
«موسی شفیق»، نخست وزیر وقت افغانستان و «امیرعباس هویدا» نخست وزیر وقت ایران در ۲۲ اسفند ماه ۱۳۵۱ موافقتنامهای را با یک مقدمه، ۱۲ ماده و دو پروتکل در کابل به امضا می رسانند که حقآبه ایران از رود هیرمند را مشخص میکند.
رود هیرمند همواره مهمترین مساله در عقد قراردادها بوده و انگلستان نیز به عنوان میانجیگر بین ایران و افغانستان همواره سعی براین داشته که نقطه تلاقی منافع دو کشور را بدون راهحل باقی گذاشته تا همیشه میان کشورها اختلاف وجود داشته باشد.
در این قراردادها علاوه بر مرزبندی بین ایران و افغانستان، آب رود هیرمند نیز تقسیمبندی شده اما با مداخله دولت انگلستان گاهی از کل سهم آب رود هیرمند درصد کمی به ایران تعلق میگرفته است. مجموع مقدار آبی که از هیرمند در سال عادی یا بالاتر از طرف افغانستان به ایران تحویل داده خواهد شد، ۲۲ متر مکعب در ثانیه به علاوه چهار مترمکعب بر ثانیه نیز متناسب با تقسیمات ماهانه که در ماده سوم این معاهده توضیح داده شده به خاطر حسن نیت دو طرف به ایران تحویل خواهد شد که در مجموع شامل ۲۶ متر مکعب بر ثانیه میشود.
مجلس وقت ایران این معاهده را در ۱۰ مرداد ماه ۱۳۵۲ تصویب کرد و اجازه داد تا اسناد تصویب آن مبادله شود، اما کودتای «سردار محمد داود» علیه «محمد ظاهرشاه» مانع از بررسی و تائید آن از سوی پارلمان وقت افغانستان شد.
رژیم پهلوی،که مردم زحمتکش و آواره در شهرهای دیگر سیستان را «غرشمار» به معنای غریب شمار می خواند، بدبختی را ثبت و سیستان را به ویرانه تبدیل می کند و و این سر آغاز بود برای مرگ تدریجی هامون.
مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی در گزارشی با عنوان «منابع آب دشت سیستان» با بررسی تاریخچه رژیم حقوقی رود هیرمند و تبیین معاهدات منعقده پیشین میان ایران و افغانستان برای استفاده از آب این رود، اعلام کرده بود که در مجموع شرایط برای جمهوری اسلامی ایران در استفاده از حقآبه رود هیرمند عادلانه نیست. معاهده سال ۱۳۵۱ میان ایران و افغانستان با وجود داشتن ضعفها و کاستیهای فراوان و با وجود اینکه در بسیاری موارد به ضرر ایران است، به درستی از سوی مقامهای کشور افغانستان اجرا نمیشود و در عمل ایران به حقوق مندرج در این معاهده نیز دست نمییابد.
بر اساس تحلیل مرکز پژوهشهای مجلس، در معاهده مذکور میزان حقآبه ایران از رود هیرمند در سالهای عادی و بالاتر تنها ۲۶ مترمکعب در ثانیه است، این در حالی است که میزان نیاز منطقه سیستان به آب اعم از شرب، صنعتی، خدماتی، تولیدی و کشاورزی در طول یک سال در حدود ۱/۸تا دو میلیارد مترمکعب است. به معنای دیگر طبق این گزارش از ابتدا ارزیابی سهم حقآبه درست محاسبه نشده است.
اکنون سال ها است در این سوی سرزمینمان، بزرگترین دریاچه آب شیرین فلات ایران به مرگ تدریجی محکوم است، هامونی که در زمانهای نهچندان دور مهمترین منبع برکت و تغذیه سیستان بود این روزها اثری از حیات در آن دیده نمیشود.
این روزها خبرهای ناخوشایند از خشکی دریاچه هامون نشان دهنده حذف این دریاچه آب شیرین در نقشه است و گفته میشود که بهزودی از روی نقشه جغرافیایی پاک خواهد شد و از دریاچهای که تا یکی دو دهه پیش مأمنی برای میلیونها پرنده مهاجر بود و هزاران صیاد و هزاران زن شاغل در زمینه صنایع دستی از طریق آن امرارمعاش میکردند و سالانه ۱۲ هزار تن ماهی از آن صید میشد یک بستر خشک و تفتیده باقی مانده است تا کشاورزان و دامدارانی که نتوانستند دامهای خود را چرا کنند مجبور به مهاجرت شوند زیرا روستاهایشان در اثر هجوم شنهای روان دریاچه قابل سکونت نبود.
دریاچه هامون که بعد از دریاچه ارومیه و دریاچه خزر سومین دریاچه بزرگ کشور است بهدلیل عدم اختصاص حق آبه توسط کشور افغانستان دیگر اثری از حیات در آن دیده نمیشود.
معاون محیط زیست کشور در سفر اخیر خود به سیستان، با تاکید بر ضرورت و ظرفیت سازی بین المللی برای مشارکت سازمانهای بین المللی در جهت احیا هامون، گفت: هامون جدای از تالاب بودن، جدای از زیستگاه پرندگان بودن، جدای منشا اقتصادی مردم بخشی از تاریخ و تمدن ایران به شمار می رود به طوری که در تمام ادیان از آن به نیکی و تقدس یاد می شود.
احمد علی کیخا بیان کرد: باید همواره به بهترین شکل پیامدهای خشکسالی بر هامون و زندگی حاشیه نشینان هامون به اطلاع همه برسد تا راهی اثر گذار برای نجات تالاب پیدا شود.
معاون محیط زیست طبیعی و تنوع زیستی سازمان حفاظت محیط زیست با بیان اینکه دولت در بودجه سال ۹۴ توجه ویژهای برای حفاظت و احیاء تالابهای بینالمللی هامون داشته است، گفت: برای تحقق این امر ردیف اعتباری اختصاصی برای تالابهای هامون دیده شده است.
احمدعلی کیخا با اشاره با اهمیت موضوع احیا تالابهای هامون افزود: اکنون در دولت این مساله روشن شده که برای رونق زندگی مردم در سیستان، احیا تالابهای هامون بیش از پیش ضروری است و از این رو توجه ویژه دولت به این موضوع باعث شده تا در بودجه سال آینده ردیف اعتباری اختصاصی برای حفاظت و احیاء هامونها لحاظ شود.
وی ادامه داد: مبلغ ۵۰ میلیارد ریال برای مطالعه، حفاظت و احیا هامونها در بودجه سال ۹۴ اختصاص داده شده که امیدواریم با مدیریت مناسب این اعتبار بخش گستردهای از مطالعات و اقدامات احیایی تالابها در سال آینده انجام شود.
کیخا ادامه داد: احیا تالابها، احیا زندگی مردم سیستان است از این رو تمام تلاش سازمان حفاظت محیط زیست کمک به مردم منطقه از طریق احیا تالابها است.
وی با اشاره به برنامههای سازمان حفاظت محیط زیست در راستای حفاظت و احیای تالابهای هامون ادامه داد: هم اکنون سازمان تهیه و تدوین برنامه مدیریت جامع حوضه آبریز تالابهای هامون را با مشارکت کلیه دست اندرکاران و جوامع محلی در دستور کار خود دارد که مطابق برنامه ریزیهای صورت گرفته تا آخر سال این برنامه تهیه و آماده خواهد شد.
وی ادامه داد: با آماده شدن این برنامه مدیریت و با اعتبار تخصیص یافته امید میرود در سال آینده اقدامات مهمی در راستای احیای هامونها انجام شود.